برای هزار و پونصد و چهاردهمین بار تصمیم گرفتم کاری به کارش نداشته باشم. احتمالا برای هزار و پونصد و پونزدهمین بار بعد از چند روز پیداش میشه، ابراز علاقه میکنه و توجه میطلبه. من هم برای هزار و پونصد و پونزدهمین بار بهش توجه میکنم، خیالش راحت میشه، جفتک میندازه و میریم برای هزار و پونصد و شونزدهمین بار و این چرخه اونقدر ادامه خواهد داشت تا روزی که برای اولینبار بازی رو ادامه ندم. اما چه کنم با لذت این بازی؟
الله الله فریاد از جور زمان
مگه میشه تو رو دید و به قبل دیدنت برگشت؟
گزارش وضعیت روز بیستم
بار ,هزار ,پونصد ,پونزدهمین ,میشه، ,توجه ,پونصد و ,و پونصد ,برای هزار ,هزار و ,پونزدهمین بار
درباره این سایت