دیشب که اومد دنبالم، هیچ برنامهای نریخته بودیم. قرار بود بیاد و یک ساعتی جایی بشینیم و بعد هم برگردیم خونه. خاصیت عاشورا در کشور عزیزمون اینه که هیچ جایی باز نبود و این تعطیلی همه جایی، ما رو در بیرون رفتن ناکام کرد. از اون جا که جوون ایرانی از محدودیتها و تهدیدها برای خودش فرصت میسازه، "ح" هم با یه تماس تلفنی برنامه رو عوض کرد و رهسپار باغ پسرعمهی ایشون شدیم و با حضور خواهران این دو، شدیم جمع پنج نفرهای که چند ساعتی رو به کبابخوری و مستی گذروندند. یک ویژگی دیگهی عاشورا هم این که موقع برگشت (حوالی پنج صبح) دوست خوشسلیقهمون مداحی یزدی پلی کرد و هنوز هم با تصور ریتم و شوری که با این نوحه توی ماشین گرفته بودم، خندهام میگیره. حالا که بیست و چهار ساعت از شروع برنامهی دیشب گذشته، سرچ کردم و نوحه رو پیدا کردم و قفلی زدم روش. نوحه رو هم فرستادم تو گروه تلگرامی فامیلای عاشوراییمون و چقدر هم تعجب کردند از این که آتئیست معروف خانواده براشون نوحه گذاشته اونجا (البته من آتئیست نیستم، تصور اونها اینه). جوری هم از متن و ریتم مداحی تمجید کردم که همه ذوقرده شدند. دیگه نمیدونن که خودم با هر بار شنیدنش یاد مستی دیشب و اون جور رقص ریتمیک توی ماشین میفتم :)))
هم ,رو ,مستی ,یه ,شب ,یک ,برای من ,این که ,به مستی ,توی ماشین ,رو هم
درباره این سایت