اسفند که شروع شد، چیزهایی در من تغییر کرد. ذرهذره اوضاع داره مرتب میشه و دارم از اون حال خراب سه ماه قبل فاصله میگیرم. اولین نشونههاش هم برای من این بود که دوباره باشگاه رفتن بهم حس خوب میده، دوباره از فیلمدیدن لذت میبرم و دوباره خوندن کتاب تبدیل شده به کاری که دوست دارم انجامش بدم.
همونقدر که نفهمیدم دقیقا چه چیزی عامل اصلی حال خراب اون سه ماه من بود، این رو هم نفهمیدم که چطور داره حالم بهتر میشه.
حالا احساس میکنم از اون فضای جهنمی اومدم بیرون و دارم کمکم خودم رو دوباره پیدا میکنم. سه ماه همه چی بد بود و شاید من هم یه روز بگم چه خوب که اون سه ماه اونقدر حالم خراب شد تا حالا که ازش بیرون اومدم، کمتر چیزی بتونه دوباره حالمو خراب کنه. مثل آدمی که تا دم مرگ رفته و برگشته. مثل آدمی که از دل طوفان اومده بیرون. مثل آدمی که از جنگ برگشته.
درباره این سایت